﴿وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاضِرَة ٭ إِلىَ رَبِّهَا نَاظِرَة﴾[1]
﴿وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاضِرَة ٭ إِلىَ رَبِّهَا نَاظِرَة﴾، البته «وجوهٌ» نه «عيونٌ»! نه «بربّها» بلکه «إلي ربّها»! ﴿وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاضِرَة ٭ إِلىَ رَبِّهَا نَاظِرَة﴾، اين آيات، آيات معارفي هستند، اينها ذخائر توحيدي ما هستند، اينها مقام انسانيت را دارند نشان ميدهند، اينها سرمايههاي معنوياند.
آيا اگر قرآن نبود کسي ميتوانست راجع به اين مسئله تصور کند که ﴿وُجُوهٌ يَوْمَئذٍ نَّاضِرَة ٭ إِلىَ رَبِّهَا نَاظِرَة﴾؟ اين حرف بسيار حرف بلند و اساسي است و جز از لسان وحي احدي ممکن نيست سخن بگويد. حالا مرتبهاي که براي اين وجوه بايد شمرد به سوي حق نه به حق، «عيونٌ» نه، «وجوهٌ»! به حق نه، به سوي حق، به ساحت الهي!
[1] قیامت/22-23