چرایی ترجیح شبه علم بر علم توسط عده ای خاص!
کسانی که از عقلانیت، استدلال و برهان آن علم خاص بهره ندارند (یعنی اگر علم تجربی است عقلانیت تجربی، و اگر علم فلسفه و کلام است عقلانیت تجریدی) عوامزدگی در آنها اثر میکند. کسانی که بر کرسی شبهعلم سوار هستند، دنبال منافع و اهداف مادی، مقامهای سیاسی و امثال ذالک هستند و سعی میکنند که توده مردم را که از چنین عقلانیتی برخوردار نیستند با تحریک عواطف و احساسات به این فضاها بیاورند. مثل بدعت در مقابل سنت، که یک شِمایی از حق در بدعت وجود دارد. یا ظاهری مثل مطلّا بودن یک گنبد که اساساً گنبد از آهن است و حتی مس نیست، یک پارچۀ زردی روی آن انداخته میشود و مردم فکر میکنند که طلاست. اتفاقاً شبهعلمها به دنبال تودهها و افراد کم آشنا به این ساحتها و میدان علم هستند و با نشان دادن برخی از رویدادهای اتفاقی و تحریک عواطف و احساسات، این کار را انجام میدهند.
باید این نکته را اضافه کنیم که عالمان هم باید حریم علمشان را حفظ کنند، علمشان را نشکنند، علمشان را نفروشند و با علمشان بازی نکنند. اگر دانشمندان علم طب و اطبا با علم طب بازی نکنند و سودجویی و سوداگرانه با این علم کار نکنند، قطعاً مدعیان نمیتوانند در جامعه موثر باشند. دانشمندان علم طب درآمدهای سنگینی را از طریق مسائل علمی پیش میبرند و آن درآمدها در توان افراد ضعیف، توده و عوام مردم نیست. لذا مردم مجبور میشوند که به راه و سمت دیگری گرایش پیدا کنند.
بنابراین، یکی از جهاتی که به شبهعلم دامن میزند، عالمانی است که دنیاگرایی و مالدوستی دارند و به علمشان و سوگندی که برای آن خوردند وفادار نیستند لذا چنین چالشی ایجاد میشود.
برگرفته از مصاحبه استاد مرتضی جوادی آملی با موضوع «پدیده علم» و «شبه علم»
تاریخ 1403/06/21