اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ العالمين و صلّي الله علي جميع الأنبياء و المرسلين سيّما خاتمهم و أفضلهم حبيب اله العالمين ابيالقاسم محمد و علي الأصفياء من عترته لاسيّما خاتم الأوصياء حجة بن الحسن العسكري روحي و ارواح العالمين له الفداء بهم نتولّي و من أعدائهم نتبرّءُ الي الله!
﴿وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسي بِآياتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ﴾
22 بهمن كه يوم الله عظمت و شكوه الهي و اسلامي در اين منطقه متمدّن و فرهنگساز ايران اسلامي براي همه امت اسلام خصوصاً جامعه عزّتمند ايران اسلامي افتخارآفرين و بر همگان مبارك باشد و شما كه بعد از 35 سال همچنان استوار, باصلابت, با همان اهتمام براي استمرار و ادامه اين نهضت الهي و آسماني خروشيديد و امروز كه روز 22 بهمن سال 1393 است حماسه ديگر را با اقتدار آفريدهايد خداي عالم, عزّت و عظمت افزونترين را عنايت خواهد فرمود و اين شهيدان بزرگواري كه در جوار رحمت آنها اكنون با عزّت و عظمت و شكوه و جلال جشن سي و ششمين سال اين انقلاب شكوهمند را برپا ميكنيم شاهد و حاضر و مسرور و خوشحالاند. درود بر شهيدان, درود بر آزادگان, درود بر ملت بزرگ ايران كه همچنان در آسمان فرهنگ و اخلاق و تمدن ميدرخشند و نمونه انسانيّت را در پرتو اين انقلاب شكوهمند اراده دارند كه به جهانيان معرفي كنند.
شعار 22 بهمن 1357 كه الهام گرفته از بيان حكيم و عارف اين سرزمين عظيم است; يعني جناب حافظ اين گونه بوده است:
بر سر آنم كه دست برآيد دست به كاري زنم كه غصه سرآيد
خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد ٭٭٭ ديو چو بيرون رود فرشته در آيد
همه در روز 22 بهمن 1357 با اين شعار «ديو چو بيرون رود فرشته در آيد» آشنا بودند. ديو كيست؟ چه خصيصههايي دارد و فرشته كدام است و ويژگيهاي فرشته كدامين است؟ بر اساس همين سروده زيبا, ايرانيان باذوق و قريحه سرودند: بوي گل سوسن و ياسمن آيد٭٭٭ عطر بهاران از وطن آيد
گرچه سخن از عطر و بوي گل و سوسن و ياسمن بود اما اينگونه سرودند
بگذرد اين روزگار تلختر از تلخ٭٭٭ بار دگر روزگار چون شكر آيد
ديو چو بيرون رود فرشته در آيد
ديو چيست و فرشته كدام است و ما همچنان بر اين شعار عظيم و عزّتبخش كه فرشته زيبايي و كمال را جمهوري اسلامي اكنون در آغوش خود دارد او را بهتر بشناسيم و كاملتر بيابيم. شعارهاي جامعه اسلامي ما در دوران انقلاب بسيار عزيز و ارزشمند بود اما اصليترين, بنياديترين شعار, شعار استقلال, آزادي و جمهوري اسلامي بوده است. ما به دنبال فرشتهٴ استقلاليم, فرشتهٴ آزادي هستيم و همچنان بر فرشتهٴ جمهوري اسلامي پا ميفشاريم و از ديو سلطنت, ديو استكبار, ديو استبداد, ديو وابستگي و نظاير آن در گريزيم «ديو چو بيرون رود فرشته در آيد».
اين سه اصل اساسي استقلال, آزادي و جمهوري اسلامي در هر دوراني توسعه و عمق مييابد و نظام عزيز اسلامي ما در سايه رهبري راهيانهٴ رهبر معظّم انقلاب همه اعماق و ميدان وسعتيافته اين شعار اساسي را دنبال ميكنيم. استقلال, فرشتهاي است الهي و زماني به خانه كشور و ملت ميآيد كه ديو وابستگي, ديو پيوستگي به استكبار جهاني و صهيونيسم بينالملل بيرون رود. در گذشته در زمان طاغوت جريان وابستگي, پيوستگي, بردگي و بندگي زير سايه استكبار خصوصاً آمريكاي جنايتكار و صهيونيسم بينالملل وجود داشت. اين ديو بيرون رفت و اكنون استقلال, اعتماد به نفس بر روي اراده ملت با استحكام و قدرت و توانمندي به پيش رفتن به عنوان استقلال در جامعه ما وجود دارد. اگر در گذشته شعار استقلال ما معطوف بود به بحث استقلال سياسي, اكنون دامنه استقلال توسعه يافته, عميق شده و استقلالهاي مختلفي را در عرصه جهاني به وجود آورده است. استقلال اقتصادي, استقلال نظامي و امنيتي, استقلال فرهنگي و شاخههاي ديگر از استقلال كه همه و همه به بركت اين نظام ميرود تا محقَّق شود. در گذشته تمام تلاش اين بود كه از وابستگي سياسي به در آييم و ديگر سلاطين و سران كشور مردم را به اربابانشان, به استكبار نفروشند. ملتفروشي, فرهنگفروشي, سرزمينفروشي, كشورفروشي همه ويژگيهاي ديو است, ديو سلطنت است, ديو وابستگي است كه با فرشتهٴ استقلال, همه اينها به كناري ميرود. اكنون كه رهبري معظّم بر اقتصاد مقاومتي اصرار دارند; يعني استقلال اقتصادي در كنار استقلال سياسي. اين كشور, كشوري است بسيار بزرگ با فرهنگي متعالي و سابقهاي درخشان, بايد به لحاظ اقتصادي به خود تكيه كند و از ديگران بِبُرد بلكه براي ديگران زمينههاي سعادت و استقلال اقتصادي را فراهم آورد.
چون فرصت محدود است به بخشهاي ديگر استقلال نميپردازم فقط به استقلال فرهنگي توجه بدهم. استقلال فرهنگي براي جامعه ما, ملت ما, معنايي بسيار عظيم و والا دارد استقلال فرهنگي براي ايران اسلامي كه سراسر از حكمت, عرفان, اخلاق, فقه بهرهمند است معنايي بسيار والا دارد ما اگر استقلال فرهنگي خود را بيابيم; يعني حكمت حكيمانمان را احيا كنيم, عرفان متعالي عارفانمان را زنده نگه داريم, فقه و اخلاق و حقوق اسلامي ايراني را كه بيش از هزار سال دانشمندان و نخبگان و فرهيختگان اين كشور به ميراث نهادند داشته باشيم اين ميشود استقلال فرهنگي. اصرار بسيار فراوان مقام معظّم رهبري در بخش استقلال فرهنگي معنايي بسيار والا دارد كه مسئولان محترم قطعاً توجه دارند, اگر استقلال فرهنگي در اين كشور راه بيفتد و معنا و مفهوم واقعي خود را در ابعاد مختلف فرهنگ, دين, اخلاق, فقه و احكام و تكاليف عباد بداند انسانها بر اساس اين فرهنگ متعالي زنده شوند, آن استقلالي كه در 1357 همه صدا ميزدند و فرياد بر ميآوردند ممكن است تحقّق پيدا كند.
اكنون كه 25 سال از مسئله انقلاب و موفقيت در روز 22 بهمن 57 ميگذرد بينش, دانش, نگرش و جلوههاي فرهنگ و هنر در اين كشور با يك نگاهي ديگر به صحنه آمده و براي استقلال فرهنگي معنا و وسعت و عمق ديگري ميبيند از اين شعار و از اين اصل اساسي بگذرم.
اصل دوم, اصل آزادي است چقدر فرشته آزادي زيبا, پرمعنا و ارزشمند است و چقدر ديو بندگي و بردگي و هوسپرستي و هوامداري تلخ است, اگر شعار داديم «ديو چو بيرون رود فرشته در آيد» در بُعد آزادي يعني ديو هواپرستي, ديو هوسپرستي, ديو وهم و خيال از اين كشور بيرون رود و فرشته عقل بر اين سرزمين حاكم شود, اگر توانستيم طبق گفتههاي فراوان بزرگ اين انقلاب و اين فرهنگ يعني حضرت آيت الله جوادي آملي كه به ياد سالهاي 55 و 56 و 57 كه در همين كرسي براي شما مردم عزيز آمل سخن ميگفتند و از مسائل فرهنگي و عمق معارف دم ميزدند اگر اينگونه از مسائل بيايد و از حاكميّت عقل و خرد بر جامعه اسلامي سخن گفته شود و اخلاق و حقوق بر جامعه حاكم شود ديو بندگي و بردگي رخت خواهد بست و فرشته آزادي به اين سرزمين بار ديگر خواهد آمد. عقل, فرشته الهي است و وهم و خيال ديوي است كه انسان را تهديد ميكند. در مكاتب غربي خصوصاً مبناييترين مكتب غرب يعني اومانيزم, اصل بر انسان است اما انساني كه هوا و هوس, مدار و پايه زندگي و مرحله اوّليه هستي انسانها را تشكيل ميدهد. آزادي در منطق غرب يعني هوسپرستي, هواپرستي, به دنبال وهم و خيال بودن در حالي كه اين آزادي در منطق دين جز بردگي و بندگي نيست كه بيان عليبنابيطالب است كه فرمود بندهٴ شهوت پَستتر است از بندهاي كه براي ديگران خدمت ميكند.
آزادي كه جمهوري اسلامي ميآورد, آزادي كه اين انقلاب نويد ميدهد, آزادي كه بهمن 57 طليعهاش براي مردم روشن شد آزاديِ عقل است, آزادي هواپرستي و هوسپرستي نيست, آزادي خيانت و دروغ نيست, آزادي كه در جهان غرب, اهانت را آزادي بيان تلقّي ميكند نيست. امروزه بر اساس مكتب دروغين اومانيزم, انسانگرايي در غرب, آزادي بيان, آزادي قلم, آنها را به جايي ميكشاند كه به مقدسترين انسانها, پاكترين انسانها, متعاليترين انسانها, گُل سرسبد هستي, سيّدالكونين حضرت محمد مصطفي(صلّي الله عليه و آله و سلّم) در قالب رمان و كاريكاتور و نظاير آن اهانت ميكند و از آن به آزادي بيان و قلم ياد ميكند نفرين بر اين آزادي كه مبناي آن هوسپرستي و هوامداري است, اگر عقل, پايه و اساس آزادي باشد رسول الله را, اهل بيت عصمت و طهارت را, علي مرتضي را, حسينبنعلي را در آسمان و سپهر انسانيّت مينشاند و از آنها بهره ميگيرد و اين به دست شما مردم عزيز است كه به دنبال آزادي هستيد اما آزادي, امروز توسعه يافته, عميق شده, اشكال و معاني ديگري را گرفته است كه انقلاب شكوهمند اسلامي در ادامه و استمرارش بايد به آن بپردازد. آزادي در بخش بيان, آزادي در قلم, آزادي در آراء و نظرات مردم كه مردم آزادانه, مختار, با اراده خود نظر بدهند و حقّ آنها بر آرا و نظرات وجود داشته باشد. يكي از بهترين و درخشندهترين جلوههاي آزادي, آزادي در آرا و نظرات يك ملت است كه مقام معظّم رهبري در اين نوبت بحث آزادي را آزادي در رأي را, آراي مردم را به عنوان حقّالناس دانستند و حقّالناس, جلوهاي الهي است اين خداست كه به انسانها حق ميدهد تا آزادانه رأي و نظر خود را در مسائل مختلف اعلام كنند و اين آزادي شماست كه اينگونه بدون هيچ نوع گرايش و وابستگي با ارادهاي آزاد و پرصلابت در صحنه هستيد. بنابراين شعار دوم, اصل دوم اين شعار اصلي انقلاب كه فرشته آزادي است معناي وسيعتر و عميقتري يافته به همه ابعاد آزادي بايستي انديشيد و از آزادي هوس و هوا كه جز بردگي و بندگي انساني در مقابل هوا و هوس نيست انسان بايد بگريزد و اين را به عنوان يك كمند و دام بداند دام هوا, دام هوس است كه انسانها را در اين جوامع غربي اينگونه ذليل ساخته عزّت ظاهري اما ذلّت باطني و ابدي براي اين نوع از آزادي است درود بر آزادي, درود بر استقلال كه ميتواند اينگونه ملت را به صحنه بياورد و بخروشاند.
اما بخش سوم, بحث جمهوري اسلامي كه چه زيباست اين اصل و چقدر درخشان است در تاريخ فرهنگ سياسي اين شعار در اين آسمان در نهايت درخشش است گويا هيچ واژهاي در فرهنگ سياسي از اين واژه متعاليتر نيست كه به بيان مبارك و لبان مبارك امام راحل با اصرار فراوان نه يك كلمه كم, نه يك كلمه زياد, اين شعار همواره بر تارك اين كشور نوشته است كه اين نظام, جمهوري اسلامي است اين جمهوري اسلامي را معنا كنيم, تفصيل كنيم, باور افزونتر و عميقتري نسبت به آن در جامعه ايجاد كنيم و به جمهوري اسلامي افتخار كنيم.
جمهوري اسلامي در اين كشور معنايي بسيار والا و متعالي دارد. جمهور آن ظرف والايي است كه آغوش باز كرده و با همه وجود اسلام را به مثابه جانش پذيرفته است و اسلام براي آن جمهوريت و مردم آنقدر عزيزند كه به هيچ وجهي حاضر نيست كوچكترين آسيبي به اين مردم و ناس اصابت كند بلكه به دنبال سعادت دنيوي و اخروي انسان است, جامعه است, فرهنگ و مردم است همان نسبتي كه بين نفس و بدن در انديشهٴ بلند حكماي اسلامي ما وجود دارد كه بدن, خود مرتبهاي از مراتب نفس است. اسلام از جمهوري جدا نيست, جمهوريّت از اسلام جدا نيست بلكه اين دو همانند نفس و بدناند آنهايي كه جاهلانه, مغرضانه, ناآگاهانه بين جمهوريّت و اسلاميّت ميخواهند فاصله و تفرقه ايجاد كنند يا نشناختند و جاهلاند يا مغرضاند وگرنه مردم ايران با همه وجود سينه شكافتند و قلبشان را اسلام قرار دادند. اسلام به مثابه قلب است, به مثابه نفس است, به مثابه جان جمهوريّت ماست و جمهوريّت در نزد اسلام بسيار والا و عزيز و متعالي است. آناني كه اين نسبت را نشناختند و اين دو را از همديگر جدا ميدانند و نميتوانند بين اسلاميّت و جمهوريّت آن وحدت و اتحاد را همانند نفس و بدن ببينند اينها حقيقت جمهوري اسلامي را كه يك شعار سياسي است اما يك مبناي عميق فقهي و كلامي و قرآني و وحياني دارد را آشنا نيستند به اين جمهوريّت اسلامي و جمهوري اسلامي بيشتر بيانديشيم افتخار كنيم و حقوقي كه براي جمهوريّت است به عنوان حقّالناس و حقوقي كه براي اسلام است به عنوان حقّالله محترم بشمريم اينها را در كنار هم بدانيم, مكمّل يكديگر بشناسيم و براي احيا كردن اين هر دو تلاش كنيم. حقوق جامعه و حقوق مردم از آن اموري است كه اسلام بر آن تكيه و اصرار دارد. كجا شده است كه اسلام از حقّ خود دفاع كند و از حقّالناس بگذرد; بلكه حقّالناس را مقدم ميدارد ميگويند حتي در قيامت خداي عالم ميفرمايد من از حقّ خودم گذشتم اما مردم بايد حقوق يكديگر را در عرصه عدل و حق باز پس بدهند حقّالناس والاست اين حقوق هستهاي است كه اسلاميّت نظام و رهبري نظام همانند يك عقابي تيزبين با بصيرتي والا دارد دنبال ميكند و از آن سوي هم بزرگواراني, دولتمرداني, كساني كه هشت سال قائم مقامي فرماندهي دفاع مقدس را به عهده داشتند روزي با قدم ميجنگيدند و امروز با قلم ميجنگند جناب دكتر حسن روحاني رئيس جمهور و تيم مذاكرهكننده بر حقّ هستهاي كه حقّ مردم ماست اصرار دارند و از سوي ديگر هم اسلاميّت نظام را كه رهبري تعيين ميكند هر دو بر اين حق دارند اصرار و تأكيد ميكنند.
در همه مسائل, محكماتي وجود دارد و متشابهاتي, خردمندان, عاقلان, فرهنگيان, دانشگاهيان, حوزويان, راستقامتان, صالحان, شايستگان, خوبان همه كسانياند كه محكمات را ميبينند و متشابهات را به محكمات برميگردانند. راه رفتن ديپلماسي يك متشابه است اما مذاكرات طولاني و عميق و اصرار بر حقّ مردم از محكمات اين انقلاب و اين مذاكره و دفاع از حقّ هستهاي است. آناني كه توجه به اين محكم از مذاكرات ندارند و به يك رفتار متشابه ديپلماسي تمسّك ميكنند مبادا را خود تحت اين آيه ﴿فَأَمَّا الَّذينَ في قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ﴾ قرار بدهند. انقلاب, نظام, جمهوري اسلامي همه و همه محكماتي دارند و متشابهاتي, اما راستقامتان در انديشه و عمل كسانياند كه به محكمات تمسّك ميكنند و از متشابهات دوري كرده يا متشابهات را به محكمات برميگردانند.
مردم ايران, مردم عزيز آمل كه در مسائل انقلاب و نظام اسلامي پيشگام بوده و هستند و چهرههاي درخشاني را به عنوان استوانههاي اساسي و اصلي اين انقلاب در پيش داشتند و به عنوان پشتوانه مهمّ اين انقلاب و نظام در همين شهر عزيز بودهاند اكنون بر اين امر اصرار دارند و عقل و درايت و خردمندي را كه همه اين شعارهاي اساسي را به بار نشانده است بر آن اصرار دارند. بنابراين شعار 22 بهمن 1393 همانند شعار 22 بهمن 1357 است كه «ديو چو بيرون رود فرشته در آيد» اكنون كه فرشته استقلال, فرشته آزادي, فرشته جمهوري اسلامي به كشور ما آمده است بال بگشاييم و زمينهها و فرصتها و ظرفيتهاي توسعهيافته در معنا و مفهوم و مصداق استقلال, آزادي و جمهوري اسلامي را براي تحقّق اين شعارها بيش از پيش فراهم كنيم همه و همه تحت زعامت رهبري و خردمندانه و همراه و همگام با دولت و خردمندان و عقلاي جامعه حركت كنيم به سخنان متشابه كه گويا از غرب و شرق ميآيد و به زبان و قلم برخي مينشيند توجهي نكنيم ما اكنون خردمنداني, بزرگواراني, انقلابشناساني, دوستان و دشمنانشناساني داريم كه بعد از 35 سال همچنان در حفظ و صيانت از اين انقلاب از همه وجود مايه ميگذارند.
من بار ديگر از نام شهيداني كه همه بر عزّت و عظمت آنها درود ميفرستيم و در جوار رحمت آنها اينگونه از مراسم عظيم را به پاي ميداريم سپاسگزاري ميكنم از خداي عالم براي همه مؤمنان و مؤمنات, ارواح طيّبه شهدا, اين امامزاده بزرگواري كه در جوار رحمت او هستيم و همواره اين امامزاده شاهد و ناظر بر صحنهها بوده است بر همه و همه درود ميفرستيم و براي تعالي و توسعه و ارتقا و پيشرفت اين كشور عزيز دعاگوييم و اميدواريم كه در صحنههايي كه در پيش داريم, انتخاباتي كه در پيش داريم, مراحلي كه در پيش داريم همان انديشههاي بلندي كه از امام راحل و مقام معظّم رهبري ميدرخشد از آنها استفاده كنيم مدد بجوييم و از متشابهات بپرهيزيم به محكمات بچسبيم و محكم و استوار بر اصول يادشدهٴ استقلال با معناي توسعهيافته آن, آزادي با مفهوم فراگير آن و جمهوري اسلامي نه يك كلمه كم و نه يك كلمه زياد بر آن اصرار ورزيم و اين عزّت و عظمت را بيش از پيش جهاني كنيم. ميرويم تا جهان را, تا فرهنگ جهاني را در پيام امام(رضوان الله تعالي عليه) به رهبر شوروي سابق به گورباچف اين بود كه مرزهاي ايمان, مرزهاي فكر و فرهنگ به گونهاي است كه باعث تعالي بايد بشود فرصت بايد بشود, مرزهاي جغرافيايي به جاي خود محفوظ, امروزه يك وجب كم يا يك وجب زياد مسائل حقوقي و تحريمها را دارد و شما ميبينيد كه ظالمانه از يك سو و جاهلانه از سوي ديگر اين تحريمها چگونه بر اين كشور روا شده است و اينگونه زحمتها و مصيبتها بر اين جامعه دارد پيش ميآيد جاهلانه و ظالمانه, اينها مسائلي است كه اگر عقل بيايد, اگر خرد جمعي بيايد, اگر حضور نخبگان فرهنگي و علم و حوزه و دانشگاه به ميدان بيايد ديگر اين جهالتها اينگونه مصيبتها را براي جامعه ما نخواهد داشت.
من از حضور يكايك شما مردان و زنان افتخارآفرين, آمل عزيز, آمليان عزيز, شهري و روستايي, مرد و زن, جوان و پير, حوزوي و دانشگاهي, كودكان و نوجوانان, نسلهاي سوم و چهارم كه با اين علاقه و عشق به ميدان انقلاب كه ميدان عشق است سفر كرديد و هجرتي گرفتيد تبريك عرض ميكنم و بر شما درود ميفرستم و از مسئولان محترم و بزرگواري كه براي اين برنامه عزيز تدارك چنين برنامهاي داشتند هم سپاسگزارم خصوصاً از امام جمعه محترم و بزرگوار شهرمان جناب حجّةالاسلام و المسلمين حاج آقاي رحماني و فرماندار عزيز و محترم شهرمان كه تشريف دارند من ضمن تشكر از همه و سپاسگزاري از ملت بزرگ ايران و درود بر شهيدان اين روز را بسيار والا ديدم و خدمت پدر بزرگوارم كه براي همه شما هر روز دعا ميكند و براي سلامت و عزّت شما همواره دعاگوست اين پيام را خواهم داشت.
«و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته»